روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

روزهایی که برای خودم جای دیگه می نوشتم 10

ا

مامانم به من:

- تو همیشه کته هات بهتر از من میشه. این بار بگو چه جوری درست می کنی همونجوری درست کنم.

+ باشه.

- چقدر آب می ریزی.

+ یه کمی کمتر از دوبرابر برنج.

- واسه 4 تا پیمانه برنج چقدر؟

+ 7 تا پیمانه آب

- خب من که پیمانه ای نمی ریزم. همین طوری چشمی خوبه. ریختم. حالا بگو چقدر نمک می ریزی؟

+ یه پیمانه

- نه. تو زیاد میریزی همیشه. سه چهارم پیمانه ریختم. حالا بگو چقدر رو شعله دم بکشه؟

+ بعد از 40 دقیقه بهش سر میزنم ببینم دم کشیده یا نه.

- نه. 40 دقیقه کمه. بیشتر باید بمونه.


سر میز غذا:

- من که همه رو از تو پرسیدم پس چرا کته های من اونجوری که می خوام نمیشه؟

+ :|

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد