روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

آشنایی با مفاهیم

وضوی دوبل؟

وضویی است که نیت می کنی هم باهاش نماز ظهر بخونی هم نماز مغرب!

حور العین

بابام رو من و مامانم اسم گذاشته. موقع هایی که شاده ما رو با القاب خودش صدا می زنه. به من میگه نور العین به مامانم میگه حور العین

یه بار کلمه حور العین یادش رفته بود و هر چی فکر می کرد یادش نمیومد. مامانم آشپزخونه بود خودش هم تو اون یکی اتاق. از اونجا هی داد میزد خانومی اسمت چی بود؟ مامانم نمیشنید هی میگفتی چی؟ دوباره گفت. اسمت چی بود؟ مامانم باز درست نشنید و چون قبلش یه بحث مفصل سیا.سی کرده بودن مامانم به همون حساب گفت احـ.ـمد.ی نژ.اد؟


پ.ن: اونم چه کسی؟

پ.ن: من چرا تو پیام رسانی یاریشون نمی کردم؟ چون خنده اجازه نمی داد.