روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

حور العین

بابام رو من و مامانم اسم گذاشته. موقع هایی که شاده ما رو با القاب خودش صدا می زنه. به من میگه نور العین به مامانم میگه حور العین

یه بار کلمه حور العین یادش رفته بود و هر چی فکر می کرد یادش نمیومد. مامانم آشپزخونه بود خودش هم تو اون یکی اتاق. از اونجا هی داد میزد خانومی اسمت چی بود؟ مامانم نمیشنید هی میگفتی چی؟ دوباره گفت. اسمت چی بود؟ مامانم باز درست نشنید و چون قبلش یه بحث مفصل سیا.سی کرده بودن مامانم به همون حساب گفت احـ.ـمد.ی نژ.اد؟


پ.ن: اونم چه کسی؟

پ.ن: من چرا تو پیام رسانی یاریشون نمی کردم؟ چون خنده اجازه نمی داد.

نظرات 3 + ارسال نظر
پرستش شنبه 7 بهمن 1396 ساعت 14:35 http://khoda15.blogsky.com/

انشاالله هیـــچ وقت غم این شیرینی ها رو نبینـــی

مرسی عزیزم. شما هم همینطور

لیلی شنبه 7 بهمن 1396 ساعت 14:35 http://ltahlil.blogsky.com/

سلام
جالب بود
خوشحال میشم به وبلاگ من بای و مهمون صندلی داغ ما باشید

از این کامنتا. یادش بخیر

سعید شنبه 7 بهمن 1396 ساعت 21:33 http://anti-efsha.blogsky.com/

سلام. ببین درسته که یه سری کنترلها روی وبلاگها میشه، ولی دیگه اونقدری نیست که اگر بنویسی «سیاسی» یا «احمدی نژاد» بیان در وبلاگتو ببندن. این همه سایت و بلاگ روزانه اخبار سیاسی و حرف از احمدی نژاد دارن، مشکلی براشون پیش اومده آیا؟

سلام. من این کلمه ها رو به خاطر ترس از فیلترینگ این مدلی ننوشتم. کلا لغتایی که می دونم حساسیت دارن برای اطرافیانم در دنیای واقعی رو اینجوری می نویسم که توی سرچ پیدام نکنن. مثلا کلمه آموزشگاه هیچ ترسی پشتش نیست ولی من به همین شکل می نویسم. چون میدونم پیدام می کنم و این موضوع برام خوشایند نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد