روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

ما هنوز جوجه ایم

بابام وقتی داره از مامانم بابت زحمتای ماه رمضون تشکر می کنه... اونجا که بهش میگه من و جوجه ها ازت متشکریم... ما هنوز جوجه های بابامیم!
هنوز باور نداره ما دیگه مرغ و خروسیم!


نظرات 3 + ارسال نظر
جولیک دوشنبه 28 خرداد 1397 ساعت 23:18

نسبت فامیلیتون با والدین همواره جوجه س.:دی

دقیقا

Baran دوشنبه 30 مهر 1397 ساعت 19:12 http://haftaflakblue.blogsky.com/

الهی
خدا والدین شما رو، همراه جوجه های عزیز شون حافظ و نگهدار باشه؛آمین

ای جانم. مرسی. ولی ماهم نره غول هایی هستیم واسه خودمون

نازی جمعه 1 آذر 1398 ساعت 00:37

خوش بحالت بابا داری

عزیزم. ببخشید باعث ناراحتیت شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد