ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
خدا
نکنه این خانوم والده ما تصمیم بگیره وسایل شخصیشو مرتب کن. به طور عادی
اگه کسی همون لحظه از در بیاد تو و با این جور منظره ها روبرو بشه، ضعف
اعصاب می گیره!
اصلا حکایتی داره واسه خودش. از اون جایی که ایشون چند وقت پیش جوگیر شده
بود داشت اینا رو مرتب می کرد، منم عینهو گربه که لای آشغالا دنبال غذا می
گردن داشتم همینجوری تو این خرت و پرتا می لولیدم که یه دفعه از وسط یه
عالمه کاغذ این اثر هنری که این بالا می بینید رو پیدا کردم.
حالا بماند چه قدر ابراز احساسات کردم از این نقاشی هفت سالگیم.
(آخه این با بقیه فرق داره. میگم چرا.) هر کسی دفتر نقاشی بچگی هامو ببینه
بی شک میگه این دختره از همون عنفوان کودکی عقده شوهر و آقا بالاسر داشته!
یعنی ورق بزنی می بینی یه صفحه عروس کشیدم یه صفحه گل رز! یه صفحه عروس یه
صفحه گل رز! یه صفحه عروسی که تو دستش گل رزه!
به همین ترتیب تا آخر دفتر! حالا این یکی چرا سفره هفت سین دراومده و تو دفتر نیست منم تو حکمتش موندم!
لازم
می بینم به عنوان نقاش یه سری توضیحات راجع به این اثر ارزشمند بدم بلکه
ابهامات کمی مرتفع شه. اول بگم اون یادداشت های دور و ور رو که می بینید،
مربوط میشه به مسائل کاری و طرح درس خانوم والده ما. (واقعا زیباییشو دو
چندان کرده) حالا این نکته مبهمه که من دست زدم به کاغذای یادداشت مامانم
یا ایشون زدن اثر رو تخریب کردن؛ الله اعلم! (آدم یاد این قضیه های فلسفی مرغ و تخم مرغ میفته)
اون
جسم قرمزی رو که ملاحظه می کنید سرکه است؛ که آش با جاش شده. اون دایره ها
که یه خط توشونه بشقاب و کارده. اون مربعه هم شیرینیه مثلا. بقیه هم
معلومه. اینجا من چرا آینه و شمعدون رو با ابهت خاصی کشیدم فکر کنم برگرده به همون مسائل عروس و گل رز و این حرفا!
اونی که تو آینه می بینید خانوم والده ست. (چون حجاب داره میگم اگه نداشت ۱۰۰٪ عروس بود!)
پ.ن: تازه عکس سونوگرافی رو که تو شکم مامانم هستم رو هم پیدا کردم! دیگه به خاطر یه سری مسائل ناموسی(!) نشد بذارمش اینجا.
پ.ن: هی.... پیر شدیم.
پ.ن: بچه ست دیگه ذوق داره! بذارید یه پستش هم نقاشی هفت سالگیش باشه.