ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
اینجانب
که اینجا نشسته داره چرت و پرت می گه یعنی من، خب؟... امتحان داره در حد
همین جام جهانی... یکی نیست بگه دختر از خشم و عذاب اون استادت بترس یه ذره
متحول شو! حالیم که نیست. اعتماد به نفسو گذاشتم بغل دستم می گم حالا وقت دارم و از این حرفا.
جون به جونم کنن شب امتحانیم.
از این تیریپای خرخونی هیچوقت خوشم نمیومده.
یعنی دیروز برنامه من دقیقا این بود:
ساعت ۴:۳۰: با مراسم افتتاحیه جام جهانی در خدمتتون هستیم... بله
ساعت۴:۳۱: اگر نیروی گرانشی زمین ناگهان قطع شود...
ساعت ۴:۳۲: در گروه A تیمهای مکزیک، آفریقای جنوبی،....
ساعت 4:45: و لایب نیتس یکی از برجسته ترین دانشمندان آن عصر...
ساعت 5:30: توانست در این دوره از رقابتها شرکت کنه و حتی مدعی قهرمانی هم باشه...
ساعت 6: توضیح اینکه روح و ماده چگونه بر یکدیگر تاثیر می گذاشتند...
ساعت 6:30: می تونه با این بازی ثابت کنه که آمادگی لازم رو برای جام جهانی داره
ساعت 7:08 : گللللللللللللللللل.........
جزوه به هوا پرتاپ میشه...
نه آفساید بود... گل مردود اعلام میشه...
جزوه رو فرق سر بنده فرود میاد... (الان یاد کارتونای تام و جری نیفتادید آیا؟)
پ.ن: آخ جووووووووووون امروز اولین امتحان رو دادیم. یه چهار واحدی....
پ.ن: خدایا کی دوم تیر می رسه؟؟؟
در راستای پست قبل من شغل آیندمو انتخاب کردم می خوام کتاب اسم تالیف کنم. پیشنهاداتون عالی بود!
اینو گفته بودم که داداش 4 ساله دوستم به جای ندا به من میگه مداد؟!
وای خواهر! نیمه دوم آرژانتین و نیجریه شروع شد...
بسوزه پدر بازنشستگی؛ که از وقتی ابوی محترم ما باز نشسته شده، با زن نشسته
شده!!! کافیه یه کاموا و میل بافتنی بگیره دستش بشینه تو بالکن و هی به من
و برادر جان گیر بده! این وسط مسطا هم، چهار تا غیبت از همسایه طبقه اولی
بکنه. به خدا!
بسوزه
پدر جاهلیت؛ که پارسال این موقع دنبال کارای جلف مثل تبلیغ و پوستر چاپ
کردن و ستاد متاد م و س و ی بودیم. البته الان توبه کردیم خفن، عمرا سراغ
این کارا بریم! اما
از اون موقع به اندازه یه کمد بزرگ پوستر و تبلیغات به جا مونده که بنده
همو رو یه جا هدیه کردم اخوی تا به عنوان چرکنویس استفاده کنن و لاغیر!
بسوزه پدر با فرهنگی؛ که یکی از آشنای های دوستم اینا(!) اسم پسرشو گذاشته «کتاب»!
بسوزه پدر چشم و هم چشمی؛ که دختر اول راهنمایی از لج همسایه طبقه پایینی رفته شوهر کرده.
بسیار امیدواریم بلکه این خاله بازی ها سن ازدواج رو پایین بیاره!
بسوزه پدر ابتکار؛ که این ابتکار وقتی بروز کنه چه کارا که دست آدم نمی ده به این کامنت خصوصی سرشار از ابتکار و ذوق و سلیقه که تازه برام اومده توجه کنید:
«سلام دوست عزیز. مدتی بود اینترنت نیومده بودم و امشب تصمیم داشتم وبگردی کنم و ببینم چه خبره که به وبلاگ شما برخوردم . از این بابت خوشحالم چون چیز های خوبی دستگیرم شد از وبلاگتون . وبلاگتون عالیه. میشه خواهش کنم افتخار بدین و وبلاگ منو با اسم... تو وبلاگتون پیوند کنید خبرشو بهم بدین منتظرم»
خدا شاهده عین کامنت بود. و صد البته مطمئنم شما هم از این فیضا بردید!
بسوزه پدر درس و مرس و دانشگاه و... که من الان باید بشینم شونصد صفحه رو تا شب عین چی تو مغزم فرو کنم
پ.ن: اینجوری نگاه نکن. مگه کتاب اسم بدیه؟ از دزدی خو بهتره! بنده هم در آینده می خوام اسم دخترمو بذارم جزوه. به این با کلاسی!
جزوه جان! مامان! برادرت جا مدادی رو صدا کن شام حاضره!
مثل اینکه من تا خودم نیام دیگران باید با مشت و لگد بیارنم! فروغ الزمان دو بازی پیشنهاد کردن که ما اینجا بازی می کنیم!
منچ و شطرنج و پاسور و اینا نیست ها، اگه به هوای اینا نشستی برو!
اولیش:
فقط باید ۷ تا از آن آرزوهای بزرگم را که راهی به دستیابیش نیست یا رسیدن بهش محال است را بنویسم یا به اصطلاح بهتر ۷ حسرت زندگی ام را
آقا دست رو دلم نذار که خونه!
۱) خفه کردن عده ای از اساتید، خواهران و برادران دانشگاه که از اول تحصیل کفر اینجانب رو درآوردن.
۲) از بین رفتن فاصله طبقاتی! نیست خونمون طبقه چهارمه.
آخه فرق من با طبقه اولیه چیه که من هر روز ۴ طبقه باید بیام بالا؟؟؟؟؟؟؟؟
۳) اگه مقبره کوروش رو بدن به من می کوبم ازش یه سفره خونه سنتی تمیز درمیارم!!دوستان پیشنهادای دیگه ای از جمله بوتیک، فروشگاه زنجیره ای، فروشگاه محصولات آرایشی بهداشتی و اتوبان هم داشتن.
نمی دونم دو تا سنگ رو هم چه ارزشی داره والا!
۴) از حسرت های زندگی من اینکه چرا در کشور دوست و برادر افغناستان یا عراق یا پاکستان متولد نشدم اون وقت با وجود همسایه ای مثل ایران دیگه غم نداشتم اون موقع تا آخر عمر با دمم گردو که سهله فندق و بادوم و... می شکستم.
۵) از بین رفتن مدارک بالای تحصیلی. یعنی هر چی می کشیم از دانشگاه به اینور می کشیم.
۶) از آرزوهای محال من اینه که یه بار فقط یه بار ا ح م د ی ن ژ ا د رو بدون ریش ببینم!! می دونم محاله ولی چه کنیم آرزوست دیگه.
۷) کارای
پسرونه.تو اتوبان با موتور ویراژ بدم. سر کوچه دخترای مردم رو دید بزنم.
از این زنجیر خفن گنده ها بندازم دور گردنم. چاقو بکشم. کلا رذل خوبی بشم!!
آی حال میده.
همش هفتا؟؟؟؟ تازه موتورمون داغ شده بود ها!
خب بازی بعدی.
قانونش به شرحه زیره :
باید نام پنج وبلاگی که می خوانید را ذکر کنید و بگویید که فکر می کنید در پنج سال آینده، این وبلاگها درباره چه چیزی می نویسند، به این شرط که وبلاگ آخر، وبلاگ خودتان باشد و کسی که او را دعوت به بازی می کنید، حتما درباره شما بنویسد.
من از اون جایی که کلا آدم سنت شکنی هستم از این سنتی بازی ها بدم میاد شیش تا رو می نویسم. (الان مشکلی هست آیا؟ )
۱) بچه مثبت
من آینده بسیار بسیار روشنی برای این آقا مهندس بچه مثبت پیشبینی می کنم!! تا ۵ سال بعد ایشون مهندس که چه عرض کنم برو بالا تمام مدارج علمی و دانشگاهی رو جارو کردن گذاشتن تو جیب کوچیکشون. وبلاگ ایشون محل رفت و آمد عده کثیری از خواهران و برادرانیه که واسه امضا گرفتن جمع شدن.
ایشون تا ۵ سال بعد طبق دستور موکد رئیس جمهور محترم عیال وار شدن، چه جورم!!! تا ۵ سال بعد به جای نگاه کردن عکس دختر خوشگلا تو وبلاگشون بیاید عکس خانوم بچه ها رو ببنید. کلا پدر نمونه ای هستن من تضمین می کنم. (با دو سال گارانتی)
۳) آتیش پاره
اسمشون گویای حال و روزشون هست. شما لطف کنید در آینده ابتدا مجهز به این وسایل باشید: لباس ضد حریق + کپسول آتش نشانی+ جعبه کمک های اولیه(شامل باند، پماد سوختگی و ...)، بعد وارد وبلاگشون بشید که واقعا آتیش پاره تشریف دارن. و کلا خصومت خاصی با فلک دارن.
۴) فروغ الزمان
تا ۵ سال بعد که جهان بینی تبدیل شده به کهکشان بینی. یعنی کافیه شما بلانسبت دستتون رو به طرف بینی مبارک ببرید. واست یه جهان بینی بکنه ماه. می مونی تو کَفِش. با تک تک جزئیات.
۵) x بانو
احتمالا در 5 سال بعد شما شاهد پست شماره ۶۹۳۵۸۷۱۲ هستید و کلا با یه خانوم همه چی تموم طرفید که در اوج موفقیت دارن به ریش من و شما می خندن!
۶) روزهای زندگی یک مسافر
همچنان اندر خم همون کوچه. قطعا به همراه یه آقا بالاسر دارن کامنت های زیبای شما عزیزان رو می خونن و لذت می برن. به خصوص اینایی که نوشتن به منم سر بزن، آپم، وبلاگ خوبی داری و...
در
آخر هر کس داره این چرند و پرندای منو می خونه خودش عین بچه آدمیزاد تو
بازی شرکت کنه دیگه اسم نمی برم. میام تک تک وبلاگاتون سر می زنم. نذارید
کار به مشت و لگد کشیده شه!!!!
چقدر نوشتما