ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
* یعنی ها من اصلا غلط کردم. من هم بشینم 3000 صفحه پایان نامه بنویسم. آخه این خونه تکونی چیه که زده کل سیستممون رو آسفالت کرده؟ افلیج شدم خب.
با اتاق خزان زده خداحافظی می کنیم. این برگا میرن تقدیم سطل آشغال میشن و به جاشون قراره گل و گیاه جدید وارد اتاق بشه. ^_^
* یکی از نامزدای انتخاباتی برای تبلیغ توی تراکتش نوشته: تازشم عروسم هم نخبه ست! (حالا نه با این ادبیات ولی آدم همچین چیزی برداشت می کرد!) باید به این دوستمون گفت: گیرم عروس تو بود فاضل، از فضل عروس تو را چه حاصل!!
* امروز بعد از مطب دندون پزشکی اومدم سوار آسانسور بشم برم پایین وقتی در باز شد یه زوج عاشق خوشحال که معلوم بود توی کابین حسابی بهشون خوش گذشته (!) درحالی که می خندیدن پیاده شدن. با دیدن من از خجالت قرمز شدن. می خواستم بگم اشکال نداره بابا، حضرت عباسی با پله میرم شما ادامه بدید!
* آهنگ انتخابی امشب با افتخار آهنگ «خانوم گل» از « ابی» جان هست. اصلا خوشم اومده ازش به خصوص اونجاش که میگه بیا به این ور پل! خو خواهرم برو اونور پل دیگه. ببین ابی چقدر دوستت داره!
* خواننده های خیلی قدیمی وبلاگم (نمی دونم کسی هنوزم از قدیم هست یا نه؟)
می دونستن من چقدر به آهنگای فرهاد علاقه داشتم و کلا توی یه فازای دیگه سر
می کردم. یه مدته خیلی زیادیه از طرف خانوم والده برای گوش دادن به آهنگای
فرهاد تحریم شدم و هیچ جوره نمی ذاره گوش بدم. میگه افسردت می کنه. وقتی
به میم گفتم اونم گفت مامانت راست میگه گوش نده. دیگه همدمم شد ابی. خدا
میدونه چقدر صداشو دوست دارم. تابستون 93 یه روزایی ساعت ها با میم در مورد
داریوش و ابی و فرهاد و فریدون فروغی حرف می زدیم. از داریوش بدم میومد؛
برعکس، اون عاشق داریوش بود. اولین آهنگی هم که پیشنهاد داد گوش بدم شام
مهتاب بود. دیگه اولین آهنگ مشترکی که گوش دادیم همین شد. بعد هی دونه دونه
معرفی می کرد و گوش میدادم و میگفت اینا حرفای من به توست. بعد دیگه خوشم
اومد. مدیونه هر کی فکر کنه که من به خاطر این از داریوش خوشم اومد!