روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

موقع عکاسی از بناها برای پایان نامه توی بازار:

اوسا: اصغرررر رعد و برق زد؟ ؟؟

اصفر: نه اوسا دارن عکس میگیرن. 

نظرات 1 + ارسال نظر
تارا شنبه 16 آبان 1394 ساعت 20:48

آخی چه با مزه بودن :))))

آره. منم خندم گرفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد