ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
خب من هیچ وقت خواهر نداشتم که بخوام خواهرزاده داشته باشم اما نمیشه به راحتی از یه عدد دو ساله شیرین که الان دیگه شده دو سال و نیمه شیرین گذشت. وقتی انقدر بهش حس خواهرزاده ای دارم و اون هم به من حس خاله ای. پس براش می خوام یه تگ خلق کنم تحت عنوان شازده کوچولو و خطاب به خودش ادا و اطوارای بامزشو ثبت کنم.
با مامانت دعوات شده بود و تو گریه و با بغض به مامانت میگی من نه اصلا دیگه گذا (غذا) می خورم، نه میرم خونه مامان جون (مادربزرگش)، نه میرم خونه خاله ندا!
و این چنین اعتصاب بزرگ رو آغاز کردی و از تمام فعالیت های مورد علاقه ات در راستای اهدافت چشم پوشی کردی!
پ.ن: اون قضیه "نه دیگه میرم خونه خاله ندا"خودش از بزرگترین تهدیدهای تاریخ محسوب میشه و باید جدی گرفته بشه!