ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
دوباره رسیدیم به آخرش... اه چه زود تموم شد این عیدیه... چند وقت قیافه نحس دانشگاه رو نمی دیدیم راحت بودیما!
هیچی
نفهمیدیم از این عید کوفتی! سال تحویل که ساعت 9 بود؛ ما نفهمیدیم از ساعت
9 تا ساعت 12 شب چه تاریخی بود؟؟؟ کل عید مردمو با همین یه سوال مچل کردم!
و من توی عید عین بچه آدمیزاد تک تک تحقیقام، پیکام(!)، درسام و کارای عقب افتادم رو نه نوشتم نه حل کردم نه خوندم نه انجام دادم! آخه
مگه عقلم کمه بشینم عیدمو سیاه کنم. چرا باید واسه یه اپسیلون نمره خودکشی
کنم؟! در عوض همتم رو تو خوردن و خوابیدن مضاعف کردم چه جورم!!!
جون شما نمی دونید چه حالی داد.
امسال که فستیوال حرکت بود! این دختر پسرای فامیلمون حسابی حرکت رو جهت رفع ترشیدگی آغاز کرده بودن اونم چه حرکتی! از تو حرکت از خدا برکت! والا!
یه تیپایی!!! طرف تا دیروز ابروهاش پاچه بزی بوده یه دفعه می بینی... بسم الله...
پسره قبلا بلد نبود یه پیرهن معمولی بپوشه حالا سرخابی جیغ کرده تنش تازه اظهار کمالات و جمالات هم می کنه!
امسال
سال سوتی هم بود! یه مهمون انگلیسی میاد واسه یکی از دوستای مامانم. اینا
اتفاقی سر سفره شام یه لیوان آبغوره گذاشته بودن. این جنتلمن محترم هم فکر
می کنه مشروبه، یه نفس سر می کشه! طرف چشماش میشه 8 تا!
نکن خواهر من! زشته! لیوان آبغوره رو سر سفره نذار! چند دفعه بگم؟! حالا بیا واسه جنتلمن توضیح بده آبغوره چیه!
راجع به برنامه های تلویزیون هم...
این شهریاری هم فکر کرده اومده فشن tv ولش می کردی تکنو هم برات می رقصید! این فیتیله هم که می دیدیم قاطی می کردیم کانال اجنبیه یا مال خودمونه!
راجع به بقیه حرف نزنیم سنگین تریم.
و در آخر نفهمیدیم امسال سال پلنگ بود یا ببر یا همت مضاعف!
پ.ن: تشریف بردید بلاد غربت لیوان آبغوره دیدید فوری سر نکشید حتما مشروبه!
پ.ن: امسال هم از اون سالهاست ها!
پ.ن: یه بابایی واسمون دعا می کرد که ایشالا تو سال 89 هشتتون گرو نهتون نباشه!