روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

رفیق فابم: سرسام! :|

تو رو خدا به من بگید این بچه هایی که بیست و چهارساعته میشینن پای بازی های کامپیوتری کجان؟ چرا در اطراف من نیستن؟ باز هوا گرم شد و این آتیش پاره ها ریختن تو مجتمع.  اونم از دو تا بچه واحد بالایی که رسما اون بالا پیست دو راه انداختن! 

 

من با این سر و صدا میتونم پایان نامه بنویسم؟ نه، می تونم؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد