روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

چون همش فکر می کنه میخوام تنها بمونم.

هر وقت با مامانم جر و بحثم میشه سر سبک زندگی (می‌دونم همتون میگید لایف استایل. من از فارسی بیشتر خوشم میاد. الان حداد درونم ذوق‌مرگه :)))  ) داشتم چی میگفتم؟ آهان  هر وقت با مامانم جر و بحثم میشه سر سبک زندگی و سبک اونو زیر سوال میبرم بهش میگم من برای بچه هام اینجوری خواهم بود یا اونجوری نخواهم بود. به شکل عجیبی آروم میشه و صداشو میاره پایین و میگه: خدا رو شکر مامان جاااان که تو قصد ازدواج و بچه دار شدن داری! :/ 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد