روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

الف جانک

الف جان واقعا اگه بهترین دوستم نباشه یکی از بهترین دوستامه. بعضی وقتا با بی‌برنامگی‌هاش رو مخم پاتیناژ می‌ره ولی در بیشتر موارد حمایت‌هاش رو دارم. هر کتابی بخوام توی اون گنجینه بزرگ چند صد جلدیش داره یا نباشه می‌ره برام پیدا می‌کنه. با همه آدما مدل خودشون حرف می‌زنه. با یه پروفسور باستان‌شناس فرانسوی بحث‌های علمی می‌کنه و با یه روستایی با لهجه محلی و واژه‌های محلی خودشون حرف می‌زنه. مهم هم نیست اهل کدوم شهر باشه همه لهجه‌ها و اصطلاحات رو بلده. یه بار سفر بودیم و یه پسر هندی اومد پارک و می‌خواست دست‌ساخته‌های خودشو بفروشه حتی با اون هم مدل خودش حرف می‌زد. 

من تمام مدت دوستیمون تا حالا بداخلاقی یا بی‌احترامی ازش ندیدم. آدمی رو ندیدم انقدر توی شنیدن انتقاد گشاده و پذیرا باشه. احساس خوبی دارم که چنین دوستی تو زندگیم هست و فکر می‌کنم از شانس‌های بزرگ زندگیمه. 

نظرات 1 + ارسال نظر
آویشن چهارشنبه 1 شهریور 1402 ساعت 02:44 http://Dittany.blogsky.com

چه عالی ، دوستی با شخصیت های این مدلی خیلی مفرح هست به نظرم.
ولی بی شوخی اولش دیدم نوشتی الف جان گفتم در مورد من چی نوشتی زود بخونم

آره. خیلی لحظات خوبی با هم داریم.
ای خدا الهییی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد