روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

این مدت خیلی سرم شلوغ بوده و بابتش خیلی خوشحالم. خیلی دلم می‌خواد بیشتر از اینا اینجا بنویسم اما تمرکزم شده تلگرام.

با دوستام مرتب قرار می‌ذارم. الف جان کلی هدیه و سوغاتی برام آورده که دونه دونه‌اش برام خیلی باارزشه چون دقیقا باب سلیقمه. حتی اگه یه دونه بلوط باشه. اولین دوست صمیمی زندگیم از کانادا اومده پیشم، دوستای دوران کودکیم همه موفق و با افتخار دارن توی بهترین دانشگاه‌های دنیا درس می‌خونن، دو تا دیگه از دوستام می‌خوان بیزینس های خودشون رو راه بندازن. شنیدن همه این موفقیت‌ها حالم رو خوب می‌کنه. خودم هم توی حجره عزیزم حالم خوبه و به آینده امیدوار. 

البته زندگی می‌کنم ولی فراموش نه‌. همین الان می‌خواستم عکس یلـدا. آقـ.ـافضلی رو پرینت بگیرم بذارم سر سفره یلدامون. 

روزا می‌گذره و امیدوارم مفید بگذره.

۱۸ مهر اومدم نوشتم کاش یکی گوشی رو از دست دوست مامانم بگیره، کماکان همونه نظرم :))))