روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

اتمام حجت!

سلام.


من ندا هستم. اهل همین گوشه و کنار. من قبلا یه وبی داشتم که خدا بیامرزدش کفن شد.

نامردای قاتل کشتنش. کیا؟ عنودان (دشمن) تنگ نظر!! چه خاطره هایی که توش ننوشته بودم! چه فکرا که واسه اون وبم نداشتم! همه پریــــــــــد. بعد از این ماجرا کار من شده بود تاسف و غصه. اصلا می خواستم ازشون پیرینت بگیرم کتاب کنم که عبرت همگان بشه!!!!! اما نشد.اینقدر حرصم میگیره از دست آدمایی که چشم ندارن ببینن یکی داره پیشرفت میکنه!

حالا که فکر می کنم می بینم اون خاطره ها از سفرنامه ناصر خسرو و خاطرات اسدالله علم هم مهمتر بودن. هم سیاسی بودن، هم اجتماعی، هم علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی، اقتصادی، راه و ترابری، صنایع و معادن، رفاه و مسکن و شهرسازی هم  همه چی بودن. همه چی. هیچ کس درکشون نکرد.

حالا می خوام از لج همه اون عنودان تنگ نظر از این به بعد خاطراتمو ریز و درشت، کوچیک و بزرگ، خرد و کلون همه رو اینجا بنویسم. 

آهای قاتلا بدونین من هیچ وقت کم نمی یارم!




اگه به نظرای شما احتیاج نداشتم همه اینا رو تو دفتر می نوشتم اینقدر هم حرص نمی خوردم. اما خاطره نوشتن تو دفتر بدیش اینه که همه چیز و باید سانسور کنی که یه وقت داداش جانتان مثل من فضولی نکنه و همه چیز رو نذاره کف دست مامی و ددی!!!

 

از اون جایی که بزرگا گفتن غصه ضرر رو خوردن ضرر دومه، دیگه عجز و لابه رو کنار می ذاریم و می ریم سر اصل مطلب: 

ما ایرانی ها کلا خوی لجبازی داریم. چرا؟ وقتی بهمون میگن تو اظهار نظر نکن تند و تند نظر میدیم. اما وقتی میزنی تو سر خودت که بابا جون مادرت بیا یه نظری بده عین خیالمون هم نیست!  با ارزش ترین چیز واسه من نظرای قشنگ شما هاست. اگه عشقتون کشید نظر بدین انتقاد پیشنهاد همه رو به دیده منت می پذیریم اگر هم دوست نداشتین هم که هیچ اجباری تو کار نیست. (بقیه حرفم مال اونایی که می خوان نظر بدن اگه جزوشون نیستی فعلا با شما عرضی نیست تا آپ بعدی. سلام برسون. خدافظ

آمـــــــــــا...

اونایی که می خوان نظر بدن عاجزانه التماس میکنم خواهش می کنم این مدلی نظر ندین:

وبی قشنگی داری به ما هم سر بزن. 

اولا قشنگیه یه وب به نوشتهاشه غیر از اینه؟ وقتی نوشته ها رو نمیخونی به چی میگی قشنگ؟ 

یا

وقتی میری تو وبشون یه چیزی میگی تندی میان میگن:

ممنون که سر زدی. 

آقا جون من اگه من میام وب شما نظر میدم وظیفمه. فوری نیاید بگید: ممنون.

اگه نوشته هامو خوندید و نظر داشتید بسم الله اگر هم نه بیخیال نظر!

ببخشید دیگه از قدیم گفتن جنگ اول به از صلح آخر. گفتم اول کاری اینا رو بگم که بعدا نگی نگفتی.

می دونم خیلی پر رویی کردم. شما به بزرگی و خردسالی و کودکی و نوجونی و جونی و بزرگسالی  و میان سالی خودتون ببخشید.

دیگه فکر کنم واسه اولین پست بس باشه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد