روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

خدایش رحمت کناد!

و علیکم!

اعصاب ندارم!

 

اگر یه روز دیدید که یه برادر حزب الله ادعا کرد موسیقی هنر نیست،

اگر یه روز دیدید که همون برادر حزب الله گفت این عکس صُور قبیحه ست:

 

اگر یه روز دیدید که یه آخوند عمامه یاسی رنگ گذاشته بود رو سرش،

اگر یه روز از یه نفر موضوع تحقیقی که کنفرانس داده رو ازش پرسیدید و گفت نمی دونم موضوع تحقیقم چیه،

اگر یه روز دیدید که یه خواهر محترم حزب الله گفت در حال حاضر ایران قدرته اوله،

اگر یه روز دیدید که یه نفر محسوب رو با این «ص» نوشته و فضا رو با این «ز»، 

اگر یه روز دیدید که یه نفر گفت سیستان غرب ایرانه،

اگر یه روز این بیت رو: « به سمرقند اگر می گذری ای باد سحر       نامه اهل خراسان به بر خاقان بر» 20 بار واسه یه نفر معنی کردید و معنیشو نفهمید،

 

باید برید بمـــــــــــــــــــــــــــــــــیرد!!!!

 و من همه اینا رو در عرض یک هفته هم دیدم هم شنیدم و بسیار از زندگی در میان همچین آدمایی ناامیدم، پس دارم می رم بمـــــــــــــــیرم. انا لله و انا الیه راجعون! خدایش رحمت کناد!!!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد