روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

یادمه یه بار یکی از روزنامه نگارای معروف از یکی از کارگردانای سریالای معروف تر انتقاد کرده بود که شما توی طنزتون ادای خانوم «لیلی گلستان» (مترجم مشهور و محبوب) رو در آورده اید و مسخره اش کردید. کلی هم از آقای کارگردان و سریالش انتقاد کرده بود. وقتی از خود خانوم گلستان پرسیدن نظرش رو، ایشون گفتن من علاقه ای به دیدن سریال و تلویزیون ندارم و از قضیه بی خبرم. تا حالا کسی بهم چیزی در این مورد نگفته. یعنی خانوم گلستان کلا از جریان ها و انتقادا و احیانا توهین ها و حاشیه ها دور بودن چون خودشون نخواسته بودن که باشن. فکر می کنم چه کار خوبیه. چقدر توی حفظ آرامش زندگیش می تونه کمک کنه. چقدر خوبه  ما هم از خیلی هیجانا دور باشیم. چه فایده داره آخه هی مردم صبح تا شب، شب تا صبح توی اینستاگرام و فیس بوک و... میزنن توی سر و کله همدیگه تا حرفشونو به کرسی بنشونن. کاش سازنده بود، کاش آموزنده بود، کاش فایده داشت اقلا. از دیشب که این برنامه استیج رو نشون دادن همّه دارن یه جور نظر میدن. کلا زدن پیجا رو آباد کردن. هر کس یه لودگی کرده اون وسط بقیه هم مسخره بازی. یا گاهی حرفا و توهینا و فحش هایی که خود شخص شیطان رجیم هم الان چشاش 4 تا شده اینا رو از کجا آوردن؟! بابا بیخیال... بعضی برنامه ها فقط سرگرمی هستن. به خدا آخرش هیچی به ما نمی رسه!

یکی از وبلاگ نویسای قدیمی و محبوب هم مدتیه نیومده اینستا مردم ریختن توش فحش و توهین! خیلی جالبه که کمین هم نشستن ببین کی چی میگه نظر بدن! اگه بدت میاد آن فالو کن برو. چرا انقدر حرص می خوری؟

پ.ن: واقعا بدم میاد از این تنشا. هر جا میریم همین بساطه. آدم نمیدونم شبکه ها ی اجتماعی رو لعنت کنه یا فرهنگ نداشته خودشو؟!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد