روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

این هم بماند...

چی بگم والا؟ اینم از عاشورای امسال. چشم خدا به خیر بگذرونه. نمونش:

داشتم به نوحه یکی از این هیئتا گوش می دادم هی که دقت کردم دیدم آهنگش چقدر آشناست. هی فکر کردم این آهنگ رو کجا شنیدم که دیدم بــــله! لبخند

یه تیکه از این نوحه: یا الله الله الله ثار الله، حسین/ یا الله الله الله ثار الله، حسین.  خب؟ حالا ببرینش به وزن این آهنگه که همتون حتما شنیدینش: تا دنیا دنیاست تو مال منی/ تو امید شبهای منی/ می خوام ازت دور شم اما نمیشه/ مثل تو مغرور شم اما نمیشه!!   چه توقعی دارید از من بیچاره؟ خب منم زیر لب ادامش رو زمزمه می کردم: دوسِت دارم تویی تاج سرم دنیای منی.... (بقیش یادم رفته) حالا بماند تا کجا نیشامون باز شد. (حیف که فضا نبود! )

این هم بماند که تو تعزیه شبیه(بازیگر) حضرت زینب هیکلش چهار برابره شبیه حضرت عباس بود. صداش هم طبیعتا با هیبت تر! و باز هم بماند از تشت قرمز حموم به جای رود فرات استفاده کرده بودن.... و باز هم بماند ما با چه جان فشانی ای جلوی خندمون رو گرفتیم.

این هم بماند یه لشکر مهمون ریخته بودن خونمون و من باید واسه همه چیز توضیح می دادم. منتظر

کتابم دستم بود داشتم درس می خوندم بعد از چند صفحه سرم رو آوردم بالا زل زدم به روبروم. دختر خالم می خواست شروع کنه حرف زدن که تو همون حال گفتم: ساکت! دارم درس می خونم. یه نگاه کرد به روبرو یه نگاه به من. گفت: تو الان داری می خونی؟ گفتم: آره. هرچی بهش گفتم دارم تو ذهنم دوره می کنم باورش نشد. خب چرا استعدادهای آدمو جدی نمی گیرن؟ کلافه

این وسط این هم بماند که آدمی مثل من جنبه هیچ نوع تعطیلی رو نداره. هم بهتر که بیست چهار ساعته ازم کار بکشن.  قهر

ب.ن: بلوک ما هم تبدیل شد به کوی اساتید. در راستای اینکه یکی از استادامون بار و بندیلش رو جمع کرد شد همسادمون(!)، یکی دیگه از اساتیدِ جان اومده ور دلمون شدیم دیوار به دیوار. دور هم خوش می گذره نه؟ whistling

ب.ن: شب یلدا نزدیکه. شب بلنده و شما هم بیکار. جون هرکی دوست دارین وسط آجیل خوردن و هنداونه قاچ کردنتون بشینید چند تا فحش و بد و بیراه درست و حسابی به یکی از استادامون بدید که فرداش برامون میان ترم گذاشته. راستش خودم وقت نمی کنم باید زل بزنم به روبروم، وگرنه به زحمت نمی نداختمتون. اجرتون با آقا. whistling (فکر کن امتحان میان ترم واسه۲00 صفحه؟!! چقدر افت داره که واسه این حجم کم برم سر جلسه یول)

ب.ن: تو راهروی گروه داشتیم با یکی از استادای کچل (نخند) حرف می زدیم، که از پشت سرش یه رشیدی رد شد با موهایی به چه بلندی و پرپشتی. وایسادیم خندیدن. استاد برگشت نگاهش کرد و گفت: راستش رو بگید به [موهای] نداشته من می خندید یا به [موهای] داشته اون؟ رومون نشد بگیم هر دو!  (آقایون! تو رو خدا قیافه هاتون رو این شکلی نکنید اصلا خوشگل نمی شید دخترا فقط بهتون می خندن. از ما گفتن بود)

ب.ن: عاجزانه التماس دارم دعا کنید این ترم فقط زودتر تموم شه. praying حالم داره ازش به هم می خوره. سبز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد