روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

برای ما که استاد خوبی بود.

با کلاسی از این بالاتر که از اول دانشجویی یه استاد خارجی داشته باشی؟؟؟؟ نه!


بی کلاسی از این بالاتر که همون استاده عراقی باشه؟؟؟؟؟؟ نه! (دوستان عزیز من کار شما رو راحت کردم خودم جواب سوالای بالا رو دادم فلذا دیگه واسه جواب دادن فکر نفرمایید. با تشکر نگارنده )

خب ما یه همچین استادی داشتیم که عراق به دنیا اومده بود اما بزرگ شده ایران بود. طبیعتا مدل حرف زدنش با ما یه فرقایی داشت. سر کلاس این استاد بانو (خانوم بودن) ما از سویی مجسمه زئوس بودیم جرئت جیک زدن نداشتیم از سویی دیگر سنگ پای قزوین هر غلطی که می خواستیم زیر پوستی می کردیم. یه روز تشریفشو آورد سر کلاس بدون هیچ به نام خدا و مقدمه و حرفی و جواب سلامی، پرسید: «قبرستون کجاست؟»  استرس

خب ما رو می گید رنگ از رخسارمون پرید نمی دونستیم چرا استاد این قدر عصبانیه که سراغ قبرستون رو می گیره. (دیدید وقتی از یکی که عصبانیه می پرسید کجا می ری؟ داد می زنه: قبرستون؟)

همه مون سرامون رو انداختیم پایین. هیچکس حرف نمی زد. دوباره پرسید دخترم پسرم قبرستون کجاست؟ ما هم دیدیم اوضاع خیلی خیته وایسادیم به اعتراف همه اون غلطا. whistling

- به خدا استاد ما که تو پریز بین جریان فاز و نول مهره نذاشتیم تا سیستم کامپوتر روشن نشه شما نتونید درس بدید. کی ما؟؟ whistling

- به خدا استاد ما ساعت دیواری رو ده دقیقه نکشیدیم جلو که کلاس رو ده دقیقه زودتر تموم کنید. کی ما؟؟ whistling

- استاد به خدا ما می دونیم شما به صدای افتادن خودکار رو زمین حساسید. به خدا ما خودکارامون رو از قصد نمی داختیم زمین که. ما جزوه هامون رو مخصوصا می نداختیم زمین؟؟ به خدا بهتون دروغ گفتن! whistling (بدجوری رو این صداها حساس بود یه خودکار که می فتاد زمین ۵ دقیقه خشکش می زد بعد  ۵ دقیقه دیگه داد و بیداد می کرد مواظب وسایلتون باشید. ما که می دیدم ۱۰ دقیقه ۱۰ دقیقه میشه وقت رو گرفت مخصوصا خودکارامون رو می نداختیم زمین تا کلاس تموم شه! یه بار واقعا شخصا می خواست بیاد مواظب خودکارامون باشه!)

اونم هاج و واج به اعترافای ما نگاه می کرد. گفت فرزندانم چرا چرت و پرت می گید؟ مرده هاتون رو کجای شهر دفن می کنید؟ می خوام برم تشییع جنازه یکی از دوستام. قبرستون کجاست؟

دیگه تا مرز سکته و مرگ و میر یه دور رفتیم و برگشتیم! اوه

کلا سوژه ای بود این استاده. یکی که سرکلاسش ناخون می جویید قهر می کرد دیگه درس نمی داد! جزوه من پره از اون ضربدار که بعدا بخونم بخندم.

یا مثلا آخر کلاس می پرسید همه چیز واضحه؟ ما هم می گفتیم بله. بعد می پرسید کی سوال داره؟ ما هم واسه اذیت کردن هممون دستامون رو می بردیم بالا! اونم داد می زد که پس تا الان چی واضح بوده؟

یه بار هم داشت نمره ها رو می خوند رسید به اسم من گفت بالاترین نمره کلاس. بعد ما خر کیف شدیم عنان و اختیار از کف بدادیم همون جا سر کلاس تا دیدم سرش پایینه براش بوس پرت کردم!!  بعد دید. چند لحظه مکث کرد. نگین هم زیر لب می گفت: ندا قبر خودتو با دستای خودت کندی. منم منتظر داد و بیداد بودم که یه دفعه خندید. عاشّق این پیشبینی ناپذیریش(!) بودم.

غرض از این همه روده درازی. اولای این ترم گفتن که با خانوادش تو جاده سبزوار- مشهد تصادف کرده بچه هاش هم تو کما ن.  عین چی پشیمون شدیم که چرا اینقدر اذیتش کردیم. از جلو اتاقش رد می شدیم و آه ندامت سر می دادیم. تا این که آخرای ترم حال همشون خوب شد و خودش هم اومد دانشگاه. رفتیم پیشش. به من گفت هیچی نگو بذار ببینم تو رو یادم میاد؟ بعد با خنده داد زد: ندااااااا فعال، فعال، شیطون، شیطون. خدا رو شکر مغزش تکون نخورده بود! not worthy  گفت چون خونمو بردم مشهد دیگه این دانشگاه نیستم دارم میرم دانشگاه فردوسی مشهد. هنوز دانشجوهاشو ندیدم. خدا کنه مثل شماها باشن!!

پ.ن: عین آدم برید دانشگاه تحصیل کنید و برگردید. جریان برق قطع می کنید؟ اموال دولت خدمتگزار رو زیر سوال می برید؟ رو اعصاب راه می رید؟ چه جلافتا!! خدا ازتون نگذره قهر

پ.ن: خدا کنه بچه های دانشگاه مشهد مثل ما نباشن!

پ.ن: برای ما که استاد خوبی بود. خدا کنه برای اونا هم استاد خوبی باشه (روتو کم کن)

ب.ن: بچه بودم ازم می پرسیدن کلاس چندمی می گفتم اول رو تموم کردم دارم میرم دوم. حالا تو خونه راه می رم به خانوم والده و ابوی و اخوی میگم ازم بپرسید ترم چندی؟ اونا هم می پرسن: میگم: شیشم رو تموم کردم دارم میرم هفتم!  (کچل شدن بیچاره ها)

ب.ن: اون موقع ها که کوچولو بودم تلویزیون سریال اسب سیاه رو نشون می داد از اون پسره اَلِک خیلی خوشم میومد. دوست داشتم شوهرم این شکلی باشه. حالا که داره دوباره پخش می کنه می بینم الک فوق فوقش اندازه پسرای اول راهنمایی خودمونه قبلا چقدر به نظرم بزرگ میومد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد