روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

خبیث ها به بهشت نمی روند!

همش که نمیشه نشستو به عالم و آدم فحش داد که... هی بگیم فلانی چرا اینجوریه، اون یکی چرا کار بلد نیست، اون چرا با بی عرضگیش رفته شده خواننده اون یکی با چه حسابی شده ر ئ ی س ج م ه و ر  و از این صحبتا.سوال  یه بارم باید یکی به خود ما فحش بده. آره عزیزم خود ما. همون موقع که یه کاری می کنیم تا حرص این و اون رو دربیاریم و بعد هم صدای همه دربیاد. همون موقع که داری خنده های شیطانی می کنی و بقیه دارن تا ته می سوزنن!شیطان  این چند روز من، مصداق واقعی این مسئله بودم. یعنی اینقدر لج درآوردم که حدس می زنم همین روزا حسابم با کرام الکاتبین باشه!نگران

اینا یه نمونه هایه. 

تو تاکسی نشستم دو تا خانوم بی نهایت خاله زنک پیشم. یکیشون به اون یکی میگفت شرمنده ها مهین جون. من پولم ۵۰ هزار تومنیه خورد ندارم و گرنه حسابت می کردم. (این ۵۰ تومنیه هم عین بادبزن تو دستش) کاملا تابلو بود میخواد کرایه خودشو بندازه گردن مهین.ابرو منم فوری برگشتم گفتم من خورد دارم ها می خواید؟ یه نگاهی به من کرد و زورکی گفت لطف می کنید. دیگه نه تنها کرایه خودش بلکه کرایه مهین جون رو هم حساب کرد. زیر لب چی داشت می گفت رو نشنیدم.

طبقه سوم دانشکده وایسادیم معلوم نیست کلاسمون کجا تشکیل می شه. رفتم بلند گفتم: بچه ها استاد گفته کلاسمون طبقه دومه. بعد خودم جلوتر رفتم و جماعتی هم پشت سرم. وقتی همه رسیدیم طبقه دوم دوباره گفتم:دوستان! میگن کلاس همون طبقه سومه. دوباره همون جماعت راه افتادیم رفتیم بالا. وقتی رسیدیم دوباره گفتم بچه ها متاسفانه یا خوشبختانه کلاس طبقه دومه. بعد هم همون لشکر برگشتیم طبقه دوم.خنده یعنی سوژه کردم این بیچاره ها رو. بعد که واقعا معلوم شد کلاس طبقه سومه دیگه هیچ کس نمی یومد بالا.

از جلوی یه کافی شاپ داشتم رد میشدم هم زمان یه دختر پسری داشتن میومدن بیرون. احساس کردم جنتلمن می خواد دختر رو ببوسه.  منتظر شدن تا من رد شم بعد به کارشون برسن. منم رد شدم بعد از چند قدم وایسادم، عقب عقب برگشتم جلو در کافی شاپ و یه لبخند پهن براشون زدم. بیچاره ها موند گلوشون! پسره رو کارد می زدی خونش در نمیومد! منتظر

استاد اومد سر کلاس. بچه ها خسته و کوفته هیچ کدوم به احترامش بلند نشدن. من ردیف اول نشسته بودم. فوری چایی شیرین بازی در آوردم بلند شدم. بعد دیگه تا آخر کلاس همه مجبور شدن یکی یکی بلند شن. از اون روز دیگه نمی ذارن من ردیف اول بشینم.  بعد همه داشتن جزوه می نوشتن من نمی نوشتم. استادمون برگشت گفت اگه خسته اید باشه برا جلسه بعد. همه گفتن آره... آره. منم گفت نه استاد شما بفرمایید. بحث نصفه میمونه. اونم گفت باشه پس ادامه می دیم!  whistling

 

پ.ن: من نمی دونم از این ناله نفرینا جون سالم به در می برم یا نه. praying

پ.ن: البته ۴ تا از دوستای صمیمیم تصمیم گرفتن ترورم کنن بعد من چون خیلی انسان پاکیم نافرجام می مونه. فرشته

پ.ن: یه چیزییییییییی. خنده های شیطانی بعدش خیلی کیف میده. شیطان

 

ب.ن: یه مدت که غیبت داشتم رفته بودم تو فاز یأس فلسفی. از نوع فلسفی ها. یه چیزایی میاد تو ذهنم که نزدیکه کافر شم. خلاصه خلسه ای بود واسه خودش. شده بودم شیخ!I don't know - New! not worthy

ب.ن: برادر حزب الله کلاسمون با استاد در افتاد سر یه بحثی. جلسه بعدش قرار شد مدرک بیاره حرفشو ثابت کنه. مدرک آورد. قبل از کلاس بهش گفتم اینا رو نشون استاد بده ضایعش کن. خندید و زیر لب یه چیزی گفت. دقت کردم دیدم داره میگه استغفرلله! خنده

ب.ن: بابام میخواد شوهرم بده. وقتی نصفه شبا بلند بلند درس بخونی (بلند ها) همینه دیگه. بابام با قیافه خواب آلود اومده تو اتاقم میگه: نداجان! تو منو رو سفید کردی دخترم. تو مایه افتخار فامیلی با این همه مدارج علمی و دانشگاهی! درس خوندن دیگه بسه به فکر زندگی آیندت باش. فردا بریم سراغ جهیزیه؟ خوشمزه

ب.ن: بچه چهار ساله تو اتوبوس به مامانش میگه: حالا که بابا پول نداره منو بذاره مهد کودک قول میدم یه روز درمیون برم خرجش زیاد نشه. بچه فهمید محمود نفهمید. چشم

ب.ن: این پست رو درحالی داشتم تایپ می کردم که یه دستم ملاقه بود غذا هم می زدم یه دستم رو کیبورد!

ب.ن: خدایا شکرت! (خودش میدونه این شُکر من از هزارتا فحش بدتره) praying

ب.ن: (به سمیه): نبند نبند نبند. سمیه جون شرط نبند! هم تو، هم من، هر دو مون خوب می دونستیم استقلال می بره. حالا پرسپولیس باخته چرا به ابوی ضرر می زنی؟ زدی شیشه میز تلویزیون رو شکستی؟! هر چند از جایزه شرطبندی نمیشه گذشت، ولی خب... ما بخشیدیم. چه کار کنیم خراب رفیقیم دیگه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد