روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

اجداد هنرمند من

همچین دلم می خواد وقتی کتاب رو می گیرم دستم بازش می کنم می بینم نوشته مسجد جامع اصفهان یکی از قدیمی ترین و باشکوه ترین مسجدای ایرانه، یه دستی بیاد از یقه لباسم بگیره بلندم کنه بذاره وسط مسجده بعد من به چشم ببینم عظمت رو؛ همچین دلم می خواد وقتی ورق زدم رفتم صفحه بعد دیدم بزرگ نوشته مسجد گوهرشاد مشهد زیباترین کاشی کاریا رو تو دنیا داره، همون دسته بیاد ورم داره بذارتم روبروی گوهرشاد و من دونه دونه کاشی هاشو با دقت ببینم و حظ کنم، همچین دلم می خواد وقتی ورق زدم رفتم صفحه بعد دیدم نوشته مسجد کبود تبریز به فیروزه اسلام مشهوره باز همونه دسته بیاد اینبار منو ببره وسط مسجد کبود و من گم بشم وسط رنگ لاجوردیش... حیفه همه این شهرا رو رفته باشی و اینا رو درک نکرده باشی. تحقیقا من از خسران دیده هام!

باید اهل دل باشی تا درک کنی چی میگم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد