روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

مساله!

یه سری از این جوونای آگاه اومدن از من یه چند تا سوال شرعی پرسیدن گفتم حالا که فرصتی به ما دست داده ما هم باهاش دست بدیم و مسائل رو حل کنیم یه مقدار.

درباره این هدره همتون اون قرقره ها رو درست گفته بودین که مربوط میشه به خیاطی (اصلا اینقدر با این دوخت و دوز و خیاطی ریختیم رو هم که خدا بگه بس. تز می دیم، لباس طراحی می کنیم، می بریم و می دوزیم، آخرش هم تنمون می کنیم و در حده پلانکتون جلبک دیده ذوق پخش و پلا می کنیم [البته اینم بگم من یه اپسیلون هم درباره خورد و خوراک و امرار معاش پلانکتونا و ایل و عشیرشون چیزی نمی دونم همینجوری یه چیز گفتم دور همی شاد باشیم.] آره خلاصه اگه یه روز زدید کانال فشن تی وی دیدید مانکنا لباسای خوشگل تنشونه و خیلی خوش تیپ شدن و آخر سر هم من به عنوان طراح لباسشون اومدم رو صحنه و مردم جهان تشویقم کردن و واسم سوت زدن و اینا، تعجب نکنید!)

اون ستاره آبیا در اصل سنگن که هیچ نوع رنگی بهشون نزدن و خودشون با آتیش و حرارت آبی شدن.  اولین بار هم ایرانی های منطقه سیلک (سی یَـلک) یا کاشان امروزی 5-6 هزار سال قبل از میلاد اینو کشف کردن. نماد رشته تحصیلیه. اون جناب بز هم که عکسشو می بینید و شاخ های خیلی بزرگی داره (به این سبک میگن نقاشی مُسَبَک) رو مردمای شوش روی سفالاشون نقاشی میکردن مال 3 سال هزار قبل از میلاده.

سر رسید هم که رو 17 شهریور بازه منظور تاریخ تولد این وبلاگه.  

کتاب دهخدا هم نمی تونم بگم محبوب ترین کتابمه. طنزشو دوست دارم که گذاشتمش و کلا با این زبون طنزش همه رو شسته گذاشته کنار و آدم وقتی میخونه فیض می بره!

اون گوشه سمت راست هم یه گردنبنده (از این آت و آشغالای دخترونه!)

عینک، تسبیح، لیوان قهوه و همشهری داستان هم که معلومه چی هستن.  

پ.ن: اینایی که گفتم فقط برای اطلاعات عمومی بود و کاملا هم آگاهم به این مساله که نه به درد دنیاتون میخوره نه آخرتتون!

ب.ن: دختره رفته یه ساعت 400 هزار تومنی و یه کیف پول 100 هزار تومنی برای دوست پسرش خریده و بهش تقدیم کرده و دست خالیه دست خالی بدون دریافت هیچ هدیه ای تحت عنوان هدیه ولنتاین، اومده پیش من چنان ذوق میکنه از شاهکارش که خدا باید بگه ببند اون نیشتو احمق! خب شما بگید آدم دو دستی نکوبونه تو فرق سر همچین آدمی؟ خب بگید دیگه؟ نه می خوام بدونم. از زبون تک تکتون میخوام بشنوم. (البته می دونید؟ نمی تونید بگید چون کامنتا بسته ست!)

ب.ن: فردا آپ می کنم دوباره. حالا نریزید سرم که چرا کامنتا بسته ست! اینا فقط برای خوندنه که شب جمعه ای بیکار نباشید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد