روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

یار بازی دان!


ترلی و خورشید عزیزم منو ساااال ها پیش دعوت کردن به بازی معرفی کتاب چون دوربینم مشکل داشت نتونستم از کتابه عکس بگیرم افتاد واسه الان.

کتابی که من معرفی میکنم کتاب هـ.ـزار خورشـ.ـید تابـ.ـان اثر خـ.ـالد حسـ.ـینی هست. (نشر مر.وارید) اگه کتاب با.دبا.دکباز رو خونده باشید و دوست داشته باشید اینم به همون شیوه ست. منتها قهرمان های اون داستانش مردای افغانستان بودن قهرمان های این یکی زن ها هستن. به نظر من قلم نویسنده انقدر خوبه که میخکوبتون کنه پای کتاب و 450 صفحه رو مثل من در عرض 4 شب بخونید در حالی که در فورجه های امتحانات به سر می برید!


2. خانوم پیشی عزیز هم منو دعوت کرده به بازی چالش کتاب. به این شکله که میرید یه کتاب خوب می خرید و هدیه می کنید به هر کسی که دوسش دارید. بعد هم تو وبلاگتون معرفی می کنید و 5 نفر رو هم دعوت. یکی از کتابایی که من معمولا به دوستام هدیه میکنم و نثرش واسه هدیه خیلی فلفل نمکی و دوست داشتنیه  کتاب عـ.طر سنبل، عـ.طر کاج هست با نویسندگی فیـ.روزه جزایر.ی دوما. منم ازش یه جلد خریدم و تقدیم دوست جانم کردم.

پ .ن: از اون جایی که من از همه عقبتر تشریف دارم اکثرا بازی اول رو انجام دادن برای همین هرکس بازی نکرده و داره اینجا رو میخونه از طرف من دعوته به بازی.

پ.ن: برای بازی دوم هم از طرف من بهاره، دختر مشرقی، امیلی، آقا میثم و سَمی عزیز دعوتن. :)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد