روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

با خ. خاستاریکا، خِندوستان، خُرجستان!

ار تبعات تموم شدن تحقیقا و سنگینی فشار روانی ناشی از خلا، میتونه این باشه که با هم اتاقیات بشینید دورهمی اسم فامیل بازی کنید!

سوژه مرتبط با این پست من و هم اتاقی عزیزم دوتایی با هم می باشیم که ایشون غذا رو با چ نوشته چیپس با نون! و استدلالش اینه که تو خوابگاه امکان خوردن هر چیزی به عنوان غذا هست!  و من که میوه رو نوشتم چغندر و استدلالم اینه که هر چی ثمر بده میوه ست!! :))

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد