روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

یه کتابی هم باید تالیف کنیم تحت عنوان کارایی که قبل از سال تحویل میشه انجام داد!

من خودمو می شناسم؛ دیگه وقتی داداش آدم سرباز باشه هر حرکت هنجار و ناهنجاری قابلیت اینو داره که از من سر بزنه! اگه فکر کردید که چند ساعت قبل از سال تحویل من داشتم با کلاه گشاد خان داداشم رژه یاد می گرفتم و نحوه صحیح بالا و پایین کردن دست رو، همانا که درست فکر می کنید!

و خوشحالم من قرار نیست سرباز بشم چون کلا با این جدیت و ممارستی که من دارم یه شبه مملکت رو تقدیم دا.عش میکردیم!! :|

 

+ به سفارش خودش!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد