روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

اصلا بدجوری اعتماد به نفسم رفت بالا!

- راستی ندا من تصمیمو گرفتم ها. می خوام برای ارشد مترجمی زبان بخونم. زبانم خیلی خوبه.

+ جدی؟ آفرین. خیلی خوبه.

- آره خیلی دوست دارم.

+ اتفاقا من الان به کمکت احتیاج دارم. این متن رو ببین. اینجاش رو خودم ترجمه کردم از era به بعد...

- era که میشه منطقه!

+ میشه دوره. اینو نمی خوام. اینجا که میگه evolution...

- معنی evolution رو نمی دونم.

+ evolution یعنی سیر تکاملی. اینو می دونم. مشکلم این نیست. میخوام بدونم اینجا از چه لغتی استفاده کنم که مناسب باشه.

- نمی دونم.

+ :|  اصلا ولش کن. راستی امروز پشت ویترین یه مغازه ای یه ماگ خیلی خوشگل دیدم که بخرمش.

- ماگ؟!

+ :|  گفتی واسه ارشد می خوای چی بخونی؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد