روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

هم زیستی مسالمت آمیز

چند تا جوون بچه مثبت اومده بودن در خونه. میگفتن می خوایم جلوی در بلوک توی محوطه برنامه برگزار کنیم. یه چیزی تو مایه های آپارتمان نشینی اسلامی و این حرفا. می گفتن واسه میکروفون پریز برق نداریم اگه میشه شما که طبقه اولید این سیم بلندگو و بند و بساطمون رو از پنجره رد کنید به یه پریزی بزنید ما کارمون راه بیفته. بابای محترممون هم رفت کمکشون و سیم رو از پنجره خان داداش زدیم به پریز. به مدد اون بلند گو صدای آقایی  که داشت سخنرانی میکرد توی خونه پیچیده بود. درباره همون آپارتمان شینی و اینا حرف میزد و توصیه می کرد که این دایره زنگی ها و شبکه های اجنبی رو از خونواده هاتون دور کنید. ما هم توی خونه  داشتیم به سرفصل خبر های ب.ی ب.ی س.ی گوش می دادیم!! بالاخره قضیه ختم به خیر شد. اونا به کمک بابام توصیه هاشون رو کردن ما هم مشغول گوش دادن به ادامه اخبار شدیم!

نظرات 3 + ارسال نظر
تارا چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 18:54

ندا خیلی خوشحاالم که دوباره پیدات کردم :) منم از وقتی از بلاگفا رفتم دوستامو گم کردم :)

آخی عزیزم. منم خیلی خوشحالم هستی. بی انصافیه که همه گم شدن. خوشحالم دیگه توی بلاگفا نیستم

تارا چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 19:00

خیلی هم شیک :) خیلی هم مسالمت آمیز :)

شیک رو خوب اومدی

خلیل چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 20:53 http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام

به این میگن زندگی مسالمت آمیز!

دقیقا به همین مسالمت.
سلام. خوشحالم هنوز منو می خونید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد