روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

کاش اینو به عنوان موضوع پایان نامه ورمی داشتم! :"

میگن ماهی های سفره هفت سین یا همون گلد فیشا، حافظه سه ثانیه ای دارن. یعنی کلا تو اون مغز یک هزارم مثقالی شون فقط در حد سه ثانیه می تونن خاطره نگه دارن. تصور کن هر سه ثانیه یه بار به خودشون میگن: ا؟؟؟ اینجا چه جای قشنگیه من اومدم!! اما من کلا این فرضیه رو رد کردم!! اهم اهم. ماهی های هفت سین ما که هم اکنون در قید حیاتن و دارن روزی میخورن (چشم بد دور) اون اولها وقتی میخواستیم بهشون خورده ریز نون بدیم فکر می کردن ضد هوایی زدن!! تا سایه دست می دیدن نمی دونستنن کجا پناه ببرن! بعضی وقتا خیلی خنده دار محکم میخوردن به هم دیگه. تا اینکه وقتی می رفتیم کنار میدیدن براشون خوراکی ریختیم میومدن سطح آب و شروع می کردن به خوردن. این قضیه تکرار شد تا اینکه فهمیدن قصد آزار نداریم از اون به بعد تا دستمون میره که براشون نون بریزیم هر گوری که باشن تند تند و خوشحال، باله تکون، میان ببینن براشون چی ریختیم!! اگه حافظه شون سه ثانیه بود که هیچوقت یادشون نمی موند!

اصلا افتخار کنید بهم با این کشف علمیم!! 

نظرات 2 + ارسال نظر
ویرگول جمعه 24 مهر 1394 ساعت 16:31 http://thecomma.blogsky.com

ماهی گلی ما هم همینجور بود. کاها پیش میومد از تنگ کله شو میکرد بیرون به هوای غذا!

ای خداا. می تونم تصور کنم چه شیرین بوده

تارا سه‌شنبه 28 مهر 1394 ساعت 12:43

با افتخار اعلام میکنم ماهیهای عید سال 92 ما تا چند ماه پیش زنده بودن و علت مرگشون هم پسر عمو جان بود که قبول زحمت کردن (البته به زور) و نمی دونم بعدش چی شد ولی دیگه خبری از ماهی ها نبود... :(

پس شما رکورد زدید حسابی! آفرین.
ای پسر عموی شیطون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد