روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

«شنونده خوبی باشیم»، رو واسه این وقتا گفتن!

زین  پس وقتی براتون یه آهنگ عاشقانه می فرستن و میگن حرفای منو با این گوش بده، لطفا با دقّت به آهنگ مورد نظر گوش بدید. شب بود، رفته بودم تو حس آهنگ، (جای شکرش باقیه که رفته بودم تو حس آهنگ!) یه قسمتیشو فکر میکردم شاعر از ناامیدی میگه و این حرفا. با کل آهنگ که حس گرفته بودم و باهاش داشتم گریه می کردم اما وقتی میرسید به این یه قسمت این شدت گریمون هی بیشتر میشد. تازه صدبار هم گوشش داده بودم. صبح که بیدار شدم و دوباره آهنگو به قول خواهر زاده پنج ساله دوستم کِلی (play) کردم دیدم بیچاره داریوش داره تازه تو اون قسمت امیدواری میده و من چقدر الکی شب قبلش واسه خودم تیریپ نا امیدی ورداشته بودم!  حالا اینکه چرا با صد بار گوش دادن نفهمیده بودم و صبح با یه بار گوش دادن متوجه سوتی خودم شدم خدا داند! شاید به خاطر گریه ها بوده، شاید به خاطر حس بوده، شاید بی خوابی، شاید... ولی در کل صبحش کلی به سوتیم خندیدم و حمد خدای به جا آوردم که امید و از نامیدی تشخیص دادم!! اجر خودم با آقا!

پ.ن: آهنگ عشق من عاشقم باش/ داریوش (دیگه مال مال خودم شد و صاف رفت بین چندتا آهنگ دوست داشتنی زندگیم.)

نظرات 1 + ارسال نظر
تارا سه‌شنبه 28 مهر 1394 ساعت 12:40

فقط یکی از آهنگهای داریوشو کامل گوش دادم..
نمی دونم چرا باهاشون میونه ای ندارم :( شاید به خاطر فاز غم زیادشه..

منم از داریوش تجربه ای نداشتم. اولین بار خیلی سال پیش آهنگ شقایق رو گوش دادم و گفتم از داریوش خوشم نمیاد تا چند وقت پیش که بقیه شون رو گوش دادم دیدم یه حس خوبی بهشون دارم. به علاوه اینکه بهم سفارش میشد گوش کن. حرفای منه. اون موقع دیگه غمش به چشمم نمیومد. به جاش شاد میشدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد