روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

یه شب می گفت: الان دلم می خواد بیام بدزدمت! بیام درِ خونتون، در بزنم. بعد بابات در رو باز کنه من داد بزنم نفس کش خانوم من کو؟؟؟؟؟ بعد یه لگدم بکشم به در! بعدم ببرمت.

یعنی انقدر به جمله لگد کشیدن به در خندیدم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد