روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

* یه چیزی رو تو زندگیم خیلی خوب یاد گرفتم. اونم اینه که با هیچکس صمیمی نشم اما با همه مهربون باشم. خیلی برام مهمه دل کسی رو نشکونم از طرفی هم حریما حفظ بشه. من همیشه از صمیمی شدن با آدما ضرر دیدم. از دور دوست بودن و مهربونی کردن  برای من خیلی بهتر نتیجه میده.

* کلا خیلی بده تمام روز رو توی تخت  چسبیده به شوفاژ باشیو  نتونی از جات جنب بخوری . بعدم  همش آب داغ نبات بریزی تو حلقت.  میدونم فردا هم همینه

پ.ن: همه دوستامو دوست دارم. حتی اونایی که خواسته یا ناخواسته منو رنجوندن. من از هیچکس نه کینه دارم نه انتظار.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد