ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
* داشتم برای دفاع تمرین می کردم یه چوب درازی توی تراس بود آوردم و جو معلم بودنم گرفت. با همون چوب و با یه تخته توهمی به تمرینم ادامه دادم. البته همش مسخره بازی بود، نه جدی. به خانوم والده گفتم من میخوام این چوب رو با خودم ببرم سر دفاع با این روی دیتا پروژکتور توضیح بدم! مامانم جدی گرفته بود می گفت نه! گفتم میخوام ببرم! بعد با همون اشاره کنم به استادم بگم استاد حرف نزن! به داور اشاره کنم بگم بچه ساکت! خانومی که اون ته نشستی! واسه عمم که توضیح نمی دم! خلاصه عقده هامو خالی کنم!
* خیلی جالبه که بعد از یک و سال اندی که موضوع پایان نامم مشخص شده امشب برای اولین بار تونستم عنوانمو به طور کامل از حفظ بگم!
تو.ن: وقتی از این شماره های چَپَر چلاق میفته روی گوشیم یعنی تو هم اونجا دلتنگ شدی. اون موقع دیگه نوبت ما دوتاست که روی دلتنگی رو کم کنیم به جبران جمعه.