روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

من، منِ مظلوم!

ریش و ریش کشی: یکی از هم کلاسی هام (اون پسره که عاشق استاد راهنمام بود. همونم شد استادش) با استاد یه دعوایی کرد که استادمون چسبوندش به دیوار به چه وضعی،

گیس و گیس کشی: یکی از دخترا با یکی از استادای خانوم که داور دفاع هست یه دعوایی کردن اساسییی که حساب دوستم از این به بعد با کرام الکاتبینه. شوهر این استاد مون هم ناظر تحصیلات تکمیلی هست و دوست بدبخت من فعلا دو نفر بر یه نفره!

بی حسی: یکی از هم کلاسی ها که کلا پایان نامه رو بوسید گذاشت کنار، چون سخت بود. از خیر مدرک ارشد گذشت!

تعویق: یکی دیگه هم به خاطر این که استاد کارشو تایید نکرد  و راضی نبود، شیش ترمه شد و موند واسه ترم بعد.

این وسط فقط من موندم تک و تنها که باید پاشم برم در حضور چند تا داور و استاد عصبانی از هم کلاسی هام دفاع کنم و برگردم! احساس می کنم می خوام برم محکمه سازمان ملل.


پ.ن: تر و خشک با هم نسوزه صلوات!!! :|

نظرات 1 + ارسال نظر
آیدا جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 18:25 http://heseporteghali.blogsky.com

بعضی استادای عقده ای و ... حقشونه که باهاشون برخورد بشه و حتی باهاشون گیس و گیس کشی کرد، ولی من فکر کنم اگه یه روزی برای پایان نامم یه استاد اینجوری به پستم خورد نتونم اونجوری که باید حقشو بذارم کف دستش. چون آخرش حتی اگه حق با منم باشه، بازم همه طرف اون استادو می گیرن.

درمورد استادای عقده ای آره قبول دارم. یه سری هاشون خیلی رفتارشون بده با دانشجوها ولی خب این هم کلاسی های من تقصیر خودشون بود و شروع کننده استادا نبودن.
به نظر من ادب اولین گامی هست که استادا ازش استقبال می کنن. حاضر جوابی خیلی بده. دانشجوها رعایت نمی کنن متاسفانه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد