روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

روزهایی که برای خودم جای دیگه می نوشتم 18

ا

چند گروه از آدما هستن که من هیچ وقت نمی تونم علت کاراشون رو درک کنم یا ازشون خیلی بدم میاد:


اینایی که توی اینستاگرام خودشون رو کرک و پر می کنن که بریم عکسی رو که تو مسابقه شرکت داده شده لایک کنیم

پسری که به یه پسر دیگه میگه خوشگل یا پسری که میگه وای فلان پسر چقدر خوشگله

خانومایی که تو عروسی های مختلط با روسری می رقصن (واقعا کارشون برام غیر قابل درکه. یعنی الان فقط مشکل موهاته؟)

کسایی که لطفا رو می نویسن لدفن

کسایی که مدام رو زبونشونه که به صورت کشدار بگن: چــه خـــوبه ایـــن! (من از این اصطلاح واقعا بدم میاد)

آدمایی که عاشق رمان های عامه پسندن اما وانمود می کنن کشته مرده تولستوی هستن

آدمایی که فیلمای زیر شونه تخم مرغی می بینن اما تظاهر می کنن همه کارگردان های مطرح رو می شناسن

کسایی که فیلمای تخت خوابی می بینن!

کسایی که تعصب شهری و قومی دارن و بی جهت از محل زندگی یا قومیت خودشون تعریف می کنن و عیب هاشون رو نمی بینن. (خدا شاهده با کسایی که این مدلی بودن دوستیم رو قطع کردم)

کسایی که اسم بچه هاشون رو میذارن نازنین زهرا و باقی اسمای این تیپی. 

کسایی که معیار شناخت آدم ها براشون ماه تولدشونه و خردادی، مردادی و... می کنن


پ.ن: فعلا همینا. :|

پ.ن: طبیعتا برداشتای من دلیل بر درست بودن خط فکری من نیست و ممکنه کسی مخالف من باشه ولی من این آدما رو نمی تونم تحمل کنم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد