روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

روزهایی که برای خودم جای دیگه می نوشتم 30

ا

قرار بود بریم یه منطقه روستایی از یه گیوه دوز مصاحبه بگیریم. (گیوه که می دونید چیه؟) در به در به دنبال یه آقایی بودیم و از کل آدرس بهمون گفته بودن منطقه فلان، نونوایی سنگکی! یعنی مثلا فکر کنید بهتون بگن تهران، نون لواشی! همینقدر گم و مبهم! گشتیم و جوریدیم تا پیرمرد گیوه دوز زحمتکش رو پیدا کردیم. با لباسای سنتی و روستایی و فوق العاده سرزنده. شروع کردیم ازش مصاحبه گرفتن. با اعتماد به نفس هی گفت و گفت. بعد اضافه کرد من کارمند هم دارم! بیاید بریم نشون بدم. ما هم از خدا خواسته گفتیم بریم حاج آقا. رفتیم توی یه کارگاهی دیدیدم 4، 5 تا پیرمرد دقیقا عین خودش نشستن دارن گیوه می دوزن. خیلی با نمک. در ِ گوش همکارم گفتم خدا کنه بذارن ازشون فیلم و عکس بگیریم. 5،6 تا هم بگیریم حله. خلاصه دوربینا رو درآوردیم که مشغول بشیم.

اجازه دادن؟ اصلا عجیب سر فیلم و عکس با هم دعوا می کردن!! :| هی میگفتن خانوم از من بگیر! یکی شون که پالتوی منو می کشید میگفت از منم بگیر! میگفتن چرا از اون گرفتی از من نگرفتی! یکی دیگه شون میگفت اگه راست میگی نشون بده که ازم گرفتی! نشونش می دادم میگفت نه. سرم پایینه دوباره بگیر! اصلا کچلمون کردنا. دیگه مگه میذاشتن برگردیم؟ به زور از دستشون راحت شدیم! :| :)

حالا ما دیدیم و عکس گرفتیم. شما هم ببینید. از پخش شدن عکساشون در فضای مجازی رضایت داشتن هیییییچ، مراتب قدردانی و کمال مسرت رو دارن از اینکه عکساشون بچرخه. آقا دست به دست کنید بره! با خانواده نگاه کنید. بذارید بک گراند گوشی ها و لپ تاپ هاتون. هر جا رفتید حتما یه نسخه اش رو به بغل دستی تون نشون بدید. کوتاهی نکنید! ببینم چه می کنید. دیگه نگم. دیگه سفارش نکنم. فردا تلگرامم رو باز کردم ببینم همه عکس پروفایلاشون شده این پیرمردان زحمت کش!


پیرمرد مورد مصاحبه ما آقای سمت راستی ست. به کارگاه محقرش نگاه نکنید. گیوه هاش رو صادر می کنه به آمریکا، آلمان، اتریش، کشورهای حوزه خلیج فارس و... . از یونسکو هم دو تا نشان داره. همیشه خدا هم از این کشور به اون کشور دعوتش می کنن و نمایشگاه داره.


فکر کنم 70 درصد عکسای لپ تاپم شده عکسای این آقا! :)) خدایی نگاه کنید چقدر قیافه اش بامزه ست. فلیم برداری می کردم بعد ایشون هم همینجوری نگاه می کرد به من که کی لنز رو میگیرم روش. به محض اینکه می دید دارم ازش فیلم می گیرم شروع می کرد به کار کردن! :))





گیوه ایرانی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد