روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

اگه یه خونه مجردی داشتم اون خونه با تم چوبی بود

هزار بار هم که فیلم به رنگ ارغوان رو ببینم برام تکراری نمیشه. جدا از موضوع فیلم که یه عاشقانه متفاوته من عاشق لوکیشن ها و صحنه های فیلمم. از خونه چوبی ارغوان گرفته تا کافه بلوط و اون کلاسای جنگل داری که توی جنگل برگزار میشه؛ اونم با استادای واقعی محیط زیست. اسماعیل کهرم و محمد علی اینانلو نازنین (خدا رحمتش کنه)



خونه ارغوان که اون تهش پر از قفسه های چوبی کتابه و وقتی توی خونه اش راه میری صدای جیر جیر چوبا بلند میشه


فقط به خاطر همین فیلم نمی تونم هیچ موقع از حاتمی کیا بدم بیاد



خزر معصومی زیبا که همیشه دوسش داشتم و حیف که دیگه بازی نمی کنه



استاد اینانلو

و استاد کهرم


کافه بلوط که پشت میزای چوبیش ارغوان ساز دهنی میزنه



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد