روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

داشتم نت های گوشیمو نگاه می کردم دیدم چند تا نکته و دلیل محکم نوشته بودم برای جواب رد دادن به آقای خواستگار که یادم رفته بود بهش بگم :| کلا حیفم میاد که نگفتم اونا رو! :| 

دارم وسوسه میشم دوباره باهاش قرار بذارم و اون جمله ها رو بگم و یه دور دیگه بهش جواب منفی بدم که حیف و میل نشه ماحصل فسفر سوزوندنام :| 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد