روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

شد سه ماه

‏قدیما هر موقع که با دوستام که پدر نداشتن حرف میزدم سعی می کردم درکشون کنم اما الان می فهمم اون موقع ها فقط زر می زدم و هیچی از حالشون نمی فهمیدم. درست مثل الان که خیلی ها قصد دارن درکم کنن و فقط زر می زنن و حالم رو نمی فهمن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد