روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

دیگه داشت بهم برمیخورد همه سفر بودن بعد من تو روزمره غرق شده بودم. منم همـــه زندگیمو هل دادم یه طرف و رفتم بعد از دوسال عقده گشایی کردم.

البته سفر توریستی طور که بری لب دریا عکس بگیری و تو ویلا بشینی قلیون بکشی و... اصلا نبود. حتی دیدن آثار باستانی و سایتهای تاریخی هم که کار مورد علاقمه، اصلا مال این سفر نبود.


کشف بود و شهود. تمام.


پ.ن: یکی از همسفرام هم یکی از وبلاگ نویسای معروف قدیم بود!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد