روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم
روزهای زندگی یک مسافر

روزهای زندگی یک مسافر

می‌نویسم چون می‌دونم یه روز از خوندنشون لذت می‌برم

یکی از خواننده های قدیمی وبلاگم چند وقت پیش به شکل مفتخری کامنت خصوصی گذاشته بود که من زن هم گرفتم اما تو هنوز داری وبلاگ می‌نویسی؟! ( :| )


جداً این ازدواج چیه که بعضیا با داشتنش خودشون رو فاتح قلل رفیع عالم می‌دونن و اگه نباشه تباه ِِِ بدبختِ انتخاب نشده؟ 

به خدا ازدواج هدف نیستااا. بخشی از زندگیه. اگه فکر می کنی هدفه، داری اشتباه می زنی عزیز من!  


پ.ن: ضمن اشاره به این نکته که در نظر ایشون با وبلاگ نوشتنم انگار دارم یه بیماری مزمنی رو با خودم حمل می کنم که هنوز درمان نشده :|


نظرات 3 + ارسال نظر
Blue Mahya چهارشنبه 6 بهمن 1400 ساعت 22:11 http://Bluemahya.blogsky.com

اوه اوه
ازدواج که یک گزینه است، نه یک مرحله
ثانیاً
ایشون گزینه رو کرده یک مرحله ای که توش مونده و داره بر اون اساس بقیه رو قضاوت میکنه،
چه پیشرفتی!

دقیقا

غزل سپید چهارشنبه 20 بهمن 1400 ساعت 00:26

زن گرفته ولی هنوز پیگیره ای خدا

آره میخواست دل بسوزونه

لیمو شنبه 25 تیر 1401 ساعت 13:13 https://lemonn.blogsky.com/

داستان همونیه که اول اشاره کردی. ازدواج رو هدف میدونن و تمامی فعالیت های روزانه رو راه های رسیدن به هدف.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد